گمانه

دربارۀ فلسفه، علم و اندیشه

گمانه

دربارۀ فلسفه، علم و اندیشه

۲۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

"نظارت و تنبیه" و نهادهای مربوط به آن در زمرۀ تکنولوژی‌های اجتماعی هستند، و  مثل همۀ تکنولوژی‌های دیگر، مستقل از مبدعان و مخترعان اولیه‌اش، به‌صورتی داروینی تحول می‌یابند؛ بنابراین ممکن است  منجر به نتایجی شوند، یا مورد بهره‌برداری‌هایی قرار گیرند که اصلاً در ذهن مبدعان و سازندگان اولیۀ آن تکنولوژی‌ها نبوده است.

۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۵
علیرضا منصوری

بل در سال 1987 در مقاله‌ای تحت عنوان "نظریۀ هستارهای موضعی"  (Theory of Local Beables) این ایده را طرح کرد که برای حل معضلات مفهومی مکانیک کوانتومی باید هستارهای موضعی را وارد هستی‌شناسی این نظریه کنیم.

 

هستی‌شناسی هر یک از نظریه‌های تقلیلی GRW و بوهم و چندجهانی چه نسبتی با هستارهای بل دارند؟ آیا تعبیر اطلاعاتی از مکانیک کوانتومی نظریۀ مشخصی دربارۀ هستی‌شناسی مکانیک کوانتوم ارایه می‌کند یا طرحی است برای صحبت‌نکردن دربارۀ آن؟

۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۲
علیرضا منصوری

«به‌کار بردن مفهوم x  برای تحلیل‌های دورۀ تاریخی Y درست نیست، چون این مفهوم در آن دوره وجود نداشته است»

 

این نظر یا انتقادِ رایج، یا بهتر است بگویم فرمول مبتذلی است که همیشه و همه‌جا  کاربرد دارد - بدون این‌که نیازی باشد اصلاً به ادعای اصلی طرح و نظریۀ مربوطه توجه کنیم .  اما یا اساساً غلط است، یا به‌نحو پیش‌پاافتاده‌ای درست است. زیرا مفاهیم و کلمات مهم نیستند؛ مهم نظریه‌ها هستند، و انتقاد فوق تنها زمانی محتوای مهمی دارد که ناقد نشان دهد مفهوم x  «لزوماً » متکی به نظریه‌ای است که در دورۀ  Y قابل کاربرد نیست. وگرنه در بهترین حالت این انتقاد - حالا هر چقدر هم با الفاظ  عجیب بزک شده باشد - بیش از این معنا نمی‌دهد که "لطفاً بگویید منظور شما از مفهوم x چیست"؛ اما گاهی اظهار لحیه و فضل‌فروشی است!

اگر دست این جماعت بود اجازه نمی‌دادند که در کتاب‌های فیزیک نسبیتی و کوانتومی از مفاهیمی مثل "جرم" و "انرژی" و "نیرو" استفاده کنند، زیرا این مفاهیم در فیزیک کلاسیک معنای دیگری دارد! همان‌طور که الان می‌گویند برای تحلیل اوضاع فلان دورۀ تاریخی از مفاهیم "سیاست" و "سیاست‌گذاری" و ... استفاده نکنید!

۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۱
علیرضا منصوری

هدف علم برساختن نظریه‌های صادق است؛ هدف تکنولوژی‌ها کارآمدی است؛ نهادهای علمی از جنس تکنولوژی‌های اجتماعی هستند.

 

آیا می‌توان نشان داد که برخی تاریخ‌نگاری‌ها دربارۀ علم دچار خطای خلط مقوله شدند و احکام حاصل از تحلیل‌های تاریخی خود از نهادهای علمی یا اجتماعی را به  نظریه‌های علمی تسری دادند؟



۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۵۲
علیرضا منصوری

«سال‌هاست که من منتقد به اصطلاح «جامعه‌شناسی معرفت» بوده‌ام. نه این‌که فکر کنم هر آن‌چه مانهایم یا شلر گفته‌اند نادرست است، به‌عکس، اغلب آن‌چه گفته‌اند به‌نحو پیش‌پاافتاده‌ای درست است»

 

کارل پوپر، اسطورۀ چارچوب

۲۶ خرداد ۹۵ ، ۰۰:۴۷
علیرضا منصوری

«پیشرفت علم» به معنی این است که "... با هر گامی که به پیش می‌نهیم، و با هر مسئله‌ای که حل می‌کنیم، مسائلی تازه و حل‌ناشده را کشف می‌کنیم، و نیز در می‌یابیم جایی که بر آن ایستاده‌ بودیم و آن را امن می‌پنداشتیم، حقیقتاً ناامن و نااستوار بوده است."

—— #پوپر، اسطورۀ چارچوب.

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۵
علیرضا منصوری

ون‌فراسن در کتاب Laws and Symmetry و بعضی مقالاتش نظریۀ معرفت‌شناسی جدیدی را طرح می‌کند که قرار است غیرموجه‌گرا باشد؛  او تا چه حدّ در این زمینه موفق است، و این نظریۀ جدید تا چه حد با فلسفۀ علم او سازگار است؟

۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۰۳
علیرضا منصوری



--- from Popper's Objective Knowledge
۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۷
علیرضا منصوری


۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۰
علیرضا منصوری

جهان فی‌نفسه ساختاری ندارد؛ انتساب ساختار به جهان  ساخته و پرداختۀ ذهن ماست. حتی اگر تا به‌حال پیوستگی ساختاری بین نظریه‌های ما وجود داشته است  - که البته قابل بحث است - دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم این پیوستگی ضروری است. ساختارهای ریاضی هم، مثل بقیۀ برساخته‌های نظری ما،  حدسی و ظنی هستند و تا زمانی اهمیت دارند که مسائل علمی را به شیوه‌ای فهم‌پذیر و قابل نقد حل کنند.

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۲۱
علیرضا منصوری