همانطور که در علوم نمیتوانیم از اتخاذ نظرگاه بپرهیزیم، در تاریخ هم نمیتوانیم، و عقیده به امکان اجتناب از این امر، ناگزیر به خودفریبی و عدم دقت در سنجش میانجامد. البته غرض این نیست که مجازیم دروغ بگوییم و مسئلۀ صدق را سرسری بگیریم. هر وصف تاریخی از واقعیات، هر قدر هم تعیین صدق یا کذب آن دشوار باشد، یا راست است یا دروغ.
در تاریخ واقعیاتی که در دسترس ماست سخت محدود است و به خواست ما قابل تکرار و اجرا نیست؛ معمولاً واقعیاتی که با نظریۀ نارس سازگار است گزینش میشود. بنابراین به حق میتوان ایراد گرفت که چنین نظریههایِ آزمونناپذیر تاریخی مستلزم دور است؛ در حالیکه این ایراد به ناحق به نظریههای علمی گرفته میشد. اینها را به تفکیک از نظریههای علمی تعبیرهای کلّی تاریخی میگوییم. تعبیر نمایندۀ نظرگاه است، بنابراین حتی اگر فلان تعبیر تاریخی با تمام اسناد و مدارک موجود هم وفق دهد نباید آن را تأییدشده تلقی کرد. دوری بودن تعبیرها را نباید از یاد برد و همچنین نباید فراموش کرد که همیشه تعبیرهای دیگری نیز هست که شاید با تعبیر ما منافات داشته باشد، و با این حال، با همان اسناد و مدارک وفق دهد.
این دلیل بسیار ضعیفی است که بگوییم فلان تعبیر تاریخی درست است، چون بهآسانی قابل اعمال است و هر چه را میدانیم تبیین میکند. طرفداران «فلسفههای افشاگرانۀ» گوناگون، بهویژه در میان روانکاوران و جامعهکاوان و تاریخکاوان، اغلب از این نکته غفلت میکنند و شیفته و مفتون این امر میشوند که نظریاتشان به آسانی همهجا قابل اعمال است.
هیچ تعبیر تاریخی قطعی و نهایی نیست. هر نسلی حق دارد از خود تعبیرهای جدید بیاورد و حتی میتوان گفت مکلف به اینکار است، زیرا باید به نیاز عاجلی که از این حیث در میان است، پاسخ دهد.
—کارل پوپر