برخی نقدهای نادرست و خطاهای ناشی از بدفهمی فلسفۀ پوپر
برخی نقدهای نادرست و خطاهای ناشی از بدفهمی فلسفۀ پوپر
1. ابطالپذیری معیاری برای معناداری است.
2. ابطال قطعی نیست.
3.یکسان دانستن ابطالپذیری و ابطال - اولی مسئلهای منطقی و مربوط به شکل گزارههاست، در حالیکه دوّمی یک موضوع عملی است.
4. دانشمندان در فعالیت علمیِ خود ابطال نمیکنند.
5. تاریخ علم ابطالگرایی را رد میکند.
6. پوپر با نقدهای مؤثر لاکاتوش/کوهن/فایرابند مواجه است.
7. شکست نظریۀ حقیقتمانندی پوپر بر کلّ پروژۀ فلسفی او سایۀ تردید میاندازد.
8. از استقرا/موجهسازی گریزی نیست.
9. فلسفۀ پوپر هم نوعی پوزیتیویسم است؛ نوعی فلسفۀ تحلیلی است که در آن دیالکتیک و نظریۀ مؤثری دربارۀ نقد وجود ندارد. تمایزی که او بین باید/است و واقعیت/ارزش و قضایا/تصمیمها میگذارد ابزار مناسبی برای نقد در اختیار قرار نمیدهد.
10. مسئلۀ مبنای تجربی در ابطالگرایی پوپر منجر به قراردادگرایی یا نسبیگرایی میشود.
نک به اینجا