گمانه

دربارۀ فلسفه، علم و اندیشه

گمانه

دربارۀ فلسفه، علم و اندیشه

علیه دشوارنویسی در فلسفه

جمعه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۲۹ ب.ظ

"هگل موجب شد در دانشگاه‌ها سنتی به وجود آید که موضوع را به شیوۀ هگل بیان کنند.
افرادی که چنین آموزش دیده‌اند نه تنها حق خود، بلکه وظیفۀ خود می‌دانند که این‌گونه حرف بزنند و چیز بنویسند، زیرا آن را از استادان خود یاد گرفته‌اند. اما این نوع بیان، یعنی بیان پیچیده و سخت اما بسیار مؤثر و نافذ، روشنفکران آلمانی را غیرمسئول بار می‌آورد. دیگر نمی‌توان به آن‌ها نشان داد که گفته‌هایشان نادرست است، زیرا از یک‌سو مطالب آن‌ها قابل فهم نیست، و از سوی دیگر، آن‌ها می‌توانند از آن طفره بروند و جا خالی بدهند. در حرف‌های آنان هم همه چیز هست، و هم هیچ چیز نیست. ... آن‌ها پیچیده‌گویی و نوشتن به طرزی فهم‌ناشدنی را تبدیل به ارزش کرده‌اند، یعنی اکثر آن‌ها پیچیده اما بی‌محتوا می‌نویسند. ... .
خواننده نمی‌تواند به او بگوید هگل عزیز این غلط است! زیرا مطلب مبهم است، معلوم نیست چیست؛ حتی روشن نیست که غلط است.
این موجب شده که اگر کسی روشن و ساده حرف بزند، این سوء تفاهم پیش آید که بسیار خوب ممکن است آن‌چه می‌گوید خوب و درست باشد، اما نوشته‌هایش به عمق و وسعت راستین نرسیده است!"

—-کارل پوپر، می‌دانم که هیچ نمی‌دانم.

۹۵/۱۲/۲۰
علیرضا منصوری