تصمیمها در فلسفههای قبیلهای
1. فلسفههایی که به نحوی موجب تنزّل نقدپذیری یا مسئولیتپذیری اخلاقی شوند زمینۀ فلسفی مناسبی برای مواجهه با تصمیمها فراهم نمیکنند. این فلسفهها با تأکید بر نقش ارزشها و نسبی بودن آنها به این نتیجه میرسند که تصمیمگیری عقلانی ممکن نیست و تصمیمها در نهایت به «تصمیم جمعی» یا «خوشآمد شخصی» ما بازمیگردد. این فلسفهها دوگانگی ارزشها و واقعیات را در نظر نمیگیرند؛ این نکته را سهواً یا عمداً در نظر نمیگیرند که ارزشها و معیارها اگر حاصل تصمیمهای جمعی و خوشآمدهای شخصی باشد، در زمرۀ «واقعیات» است که میتوان و باید قبل از پذیرش مستقلاً توسط ما مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد و مسئولیت اخلاقی چنین حکم میکند که پذیرش آنها را به اعتبار پذیرش جمع یا مراجع قوم و قبیله، یا اموری الوهی مستظهر نکنیم و مسئولیت بررسی و انتخاب آنها را به عهده بگیریم. نفوذ فلسفههای قبیله ای در فلسفۀ تکنولوژی تبعات نامطلوبی خصوصاً در حیطۀ تکنولوژیهای اجتماعی دارد--تکنولوژیهایی که بهصورت نهادها دستاندرکار حکومت و قانونگذاری و سیاستگذاریهای علمی و عمومی هستند.
2. در فلسفههای قبیلهای «تصمیم» همیشه مقید و محدود به «تصمیم جمع» یا «مراجع و امور الوهی» نیست؛ در قبیله «قهرمان» و «ابرانسان» هم وجود دارد و ابر انسان یا انسان قهرمان چنین تصمیمهایی را، برخلاف مردم زبون و ترسو و عادی، بهصورت «جهشی در تاریکی» میگیرد! این تصمیمها فاقد عنصری عقلانی است و نیازمند نوعی «جسارت وجودی و روحی» در فرد «برگزیده و قهرمان» است! این تعابیر هر چند با ادبیات فاخر و رومانتیک و ظاهراً جذاب بیان شود، سرشار از عناصر غیرعقلانی و قبیلهای است که زمینۀ نقدپذیری و تأمل عقلانی را نابود میکند. تفاوتِ تصمیم در رویکرد عقلانیت نقاد با تصمیمهای کورِ «جهش در تاریکی» این است که در اوّلی تصمیمها موقت است و تنها یک تصمیم است که شاید برای همیشه ما را از چارچوب عقلانیت خارج میکند – یعنی تصمیم به انتخاب رویکرد غیرعقلانی و خروج از رویکرد عقلانی.
نفوذ فلسفه های قبیله ای در فلسفۀ تکنولوژی تبعات نامطلوبی خصوصاً در حیطۀ تکنولوژیهای اجتماعی دارد--تکنولوژیهایی که بهصورت نهادها دستاندرکار حکومت و قانونگذاری و سیاستگذاریهای علمی و عمومی هستند.